نقدی بر موسیقی متن فیلم "خاکستری" اثر مارک استراید اینفیلد
جایگاه موسیقی متن در سینما مهم و تأثیر گذار است.حتی اولین فیلم های تاریخ سینما هم در زمانی که سینمای صامت رایج بود دارای موسیقی متن بودند.اینکه یک آهنگ ساز چقدر با فیلم همزاد پنداری کند و موسیقی برای آن بسازد که از نظر تماشاچی قابل قبول باشد میتواند تعیین کند که کار وی خوب بوده است یا بد.در واقع همیشه رسم بر این بوده است که موسیقی متن یک فیلم را با خود فیلم قیاس کنند،اما به عقیده من در مورد فیلم خاکستری این یک اشتباه است.چراکه ما با دو اثر که دارای سطوحی متفاوت هستند روبرو هستیم.یک طرف موسیقی فیلم که الحق و الانصاف حرف زیادی برای گفتن دارد و خود فیلم که نتوانسته از کلیشه ها دست بشوید و حرف هایش را نیمه تمام گذاشته است.پرهیز از استفاده از سازهای اضافی،نرفتن به سمت کلیشه های آهنگ سازی موسیقی متن که حتی امروزه در کارهای موسیقیدانی مانند هانس زیمر هم مشاهده میکنیم (هرچند که هنس زیمر یکی از جریان سازترین موسیقیدانان هالیوود میباشد اما استفاده تکراری وی از نت های قبلیش کمی خسته کننده شده است) اثر اینفیلد را قابل تقدیر کرده است.
وقتی در حال نوشتن این متن بودم برای چندمین بار (شمارشش از دستم در رفته است) به موسیقی متن این فیلم گوش فرا میدادم.اینفیلد در این اثر از کلید طلایی استفاده است به نام ویلیون سل.نقش گسترده این ساز در کنار آواهایی که در گوش هر شنونده ای عجیب است توانسته اثری را بیافریند که شاید سال ها طول بکشد تا کسی مانند آن را بیافریند.استفاده از نت هایی که به نوعی تمام آنها شک برانگیز،دلهره آور،تفکربرانگیز و مسخ کننده هستند اثری را آفریده است که نمیدانم باید آن را با چه اثری قیاس کنم.پایبندی اینفیلد به آهنگ اول این آلبوم،یعنی Writing The Letter در سایر آهنگ ها جالب و فلسفی گونه است.وقتی به این موسیقی گوش فرا میدهید به خوبی میتوان حس انسانی سردرگم و تنها را احساس کرد که در انتظار آینده ای ناخوش آیند است.موسیقی اینفیلد نه تنها در خود فیلم،بلکه در ذهن بیننده هم رسوخ می کند.قعه Walking با آن صدای گوش خراش یکی از سازهایش که اعتراف میکنم نتوانستم تشخیص دهم که ساز بادی است یا سازی زهی،ناگهان شما را رها میکند در فضایی ساکن و در قطعه بعدی این فضای ساکن با صدایی دلهره آور به فضایی تبدیل میشود که گویی شما در درون برزخی گیر کرده اید که تشخیص صداها برایتان مشکل است و شاید این نشآت گرفته از برزخ کاراکتر فیلم باشد.
شاید موسیقی هایی مانند خاکستری هر 10 یا 20سال یکبار ظهور کنند.موسیقی این فیلم نه تنها یک موسیقی متن فیلم است بلکه اثری برای انسان تنهای امروزی،انسانی که در پس دنیای صنعتی خویش گم شده است و راهی را به آینده متصور نیست.شاهکار اینفیلد جایی ارزش پیدا میکند که وی توانسته سبک انتزاع گونه هوای زمستانی را در سفیدی یکنواخت برف (که همان نماد زندگی انسان امروز است) را با استفاده از ویلیون سل ایجاد کند و سیاهی و خاکستری گرگها که همان نماد ترسها و نا امیدی های انسان هستند را با استفاده از سازهای گوش خراش و کوبه ای ایجاد کند.این کنتراست که اینفیلد آن را از جایی ایجاد میکند که پای گرگها در فیلم باز میشود بسیار هنرمندانه است.
در قطعاتی از آلبوم ،اینفیلد از نتهای پیانو هم به شکلی ماهرانه یک انتزاع جدید و هنرمندانه دیگر برای خاطرات عاشقانه کاراکتر میسازد.این را میتوان در آهنگ Wife Memory به خوبی متوجه شد.انزاع این آهنگ به قدری هنرمندانه است که با چند نت ساده شما را یاد عشق از دست رفته اتان می اندازد.و یا آهنگ Life And Death که یکی از شاهکار های اینفیلد در این آلبوم است.قطعه ای که هر چقدر به آن گوش می دهم زاویه ای از تنهایی خویش را پیدا میکنم و ناگهان این گوشه دنج و خیال انگیز توسط یک هنجار شکن به نام Lagging Behind شکسته میشود و چنان دلهره ای را در من به وجود می آورد که چشمانم ر رو به دنیا باز میکنم و منتظرم تا در مقابل اولین هجوم واکنش نشان دهم.این چینش هنرمندانه اینفیلد به قدری قابل تحسین است که نمیتوانم برای آن مثالی بیاورم.اما در ادامه اینفیلد این ترس را برای شما دو چندان می کند با Running From Wolves که به یکباره طوفان حملات را با ریتمی تند به سمت شما هدایت میکند.
نکته ای که باید به ان اشاره کرد باز هم وفادار بودن اینفیلد به انتزاع اثرش است.انتزاع اینفیلد در اثرش با صدایی مانند زوزه باد و صدای سوتی که در گوش انسان بعد از شلیک گلوله ایجاد میشود تداوم دارد.در اکثر قطعات این آلبوم میتوان این موضوع را درک کرد.در آخر اینکه اینفیلد با نتهایی ساده از پیانو و ویلیون سل اثری را آفریده است که انتزاع در سراسر آن به چشم میخورد.انتزاعی که شنونده را با افکارش در دنیایی جدید تنها میگزارد تا به این فکر کند که Live Or Die On This Day
نویسنده: علیرضا کریم پور/مجله معنای موسیقی
وقتی در حال نوشتن این متن بودم برای چندمین بار (شمارشش از دستم در رفته است) به موسیقی متن این فیلم گوش فرا میدادم.اینفیلد در این اثر از کلید طلایی استفاده است به نام ویلیون سل.نقش گسترده این ساز در کنار آواهایی که در گوش هر شنونده ای عجیب است توانسته اثری را بیافریند که شاید سال ها طول بکشد تا کسی مانند آن را بیافریند.استفاده از نت هایی که به نوعی تمام آنها شک برانگیز،دلهره آور،تفکربرانگیز و مسخ کننده هستند اثری را آفریده است که نمیدانم باید آن را با چه اثری قیاس کنم.پایبندی اینفیلد به آهنگ اول این آلبوم،یعنی Writing The Letter در سایر آهنگ ها جالب و فلسفی گونه است.وقتی به این موسیقی گوش فرا میدهید به خوبی میتوان حس انسانی سردرگم و تنها را احساس کرد که در انتظار آینده ای ناخوش آیند است.موسیقی اینفیلد نه تنها در خود فیلم،بلکه در ذهن بیننده هم رسوخ می کند.قعه Walking با آن صدای گوش خراش یکی از سازهایش که اعتراف میکنم نتوانستم تشخیص دهم که ساز بادی است یا سازی زهی،ناگهان شما را رها میکند در فضایی ساکن و در قطعه بعدی این فضای ساکن با صدایی دلهره آور به فضایی تبدیل میشود که گویی شما در درون برزخی گیر کرده اید که تشخیص صداها برایتان مشکل است و شاید این نشآت گرفته از برزخ کاراکتر فیلم باشد.
شاید موسیقی هایی مانند خاکستری هر 10 یا 20سال یکبار ظهور کنند.موسیقی این فیلم نه تنها یک موسیقی متن فیلم است بلکه اثری برای انسان تنهای امروزی،انسانی که در پس دنیای صنعتی خویش گم شده است و راهی را به آینده متصور نیست.شاهکار اینفیلد جایی ارزش پیدا میکند که وی توانسته سبک انتزاع گونه هوای زمستانی را در سفیدی یکنواخت برف (که همان نماد زندگی انسان امروز است) را با استفاده از ویلیون سل ایجاد کند و سیاهی و خاکستری گرگها که همان نماد ترسها و نا امیدی های انسان هستند را با استفاده از سازهای گوش خراش و کوبه ای ایجاد کند.این کنتراست که اینفیلد آن را از جایی ایجاد میکند که پای گرگها در فیلم باز میشود بسیار هنرمندانه است.
در قطعاتی از آلبوم ،اینفیلد از نتهای پیانو هم به شکلی ماهرانه یک انتزاع جدید و هنرمندانه دیگر برای خاطرات عاشقانه کاراکتر میسازد.این را میتوان در آهنگ Wife Memory به خوبی متوجه شد.انزاع این آهنگ به قدری هنرمندانه است که با چند نت ساده شما را یاد عشق از دست رفته اتان می اندازد.و یا آهنگ Life And Death که یکی از شاهکار های اینفیلد در این آلبوم است.قطعه ای که هر چقدر به آن گوش می دهم زاویه ای از تنهایی خویش را پیدا میکنم و ناگهان این گوشه دنج و خیال انگیز توسط یک هنجار شکن به نام Lagging Behind شکسته میشود و چنان دلهره ای را در من به وجود می آورد که چشمانم ر رو به دنیا باز میکنم و منتظرم تا در مقابل اولین هجوم واکنش نشان دهم.این چینش هنرمندانه اینفیلد به قدری قابل تحسین است که نمیتوانم برای آن مثالی بیاورم.اما در ادامه اینفیلد این ترس را برای شما دو چندان می کند با Running From Wolves که به یکباره طوفان حملات را با ریتمی تند به سمت شما هدایت میکند.
نکته ای که باید به ان اشاره کرد باز هم وفادار بودن اینفیلد به انتزاع اثرش است.انتزاع اینفیلد در اثرش با صدایی مانند زوزه باد و صدای سوتی که در گوش انسان بعد از شلیک گلوله ایجاد میشود تداوم دارد.در اکثر قطعات این آلبوم میتوان این موضوع را درک کرد.در آخر اینکه اینفیلد با نتهایی ساده از پیانو و ویلیون سل اثری را آفریده است که انتزاع در سراسر آن به چشم میخورد.انتزاعی که شنونده را با افکارش در دنیایی جدید تنها میگزارد تا به این فکر کند که Live Or Die On This Day
نویسنده: علیرضا کریم پور/مجله معنای موسیقی
دسته بندی : نقد و بررسی